حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

Hesam-shafieian

20  ولی از این شادی مکنید که ارواح اطاعت شما می‌کنند بلکه بیشتر شاد باشید که نامهای شما در آسمان مرقوم است.

نتیجه -جمع بندی-زندگی گذشته.من این مسئله رو یک اطاعت ارواح میدانم.یعنی هر چقدرم جلو برویم باز همان فرضیه میشود.فرضیه قویتر.یعنی یا شخص باید مثل خانم الهام موحدی بود زندگی گذشته که گفت یادم میاد.و منتها حافظه منو پاک کردند.منتها یادش میامد.که اومده نشانش دادند.حالا جزئیات اون.یعنی حالا اون پاک شدن مربوط به آنچه توضیح داد.منتها بازم یادش میامد.یا باید اون حالت باشه.یا هم اگه ارتباطی هست.با عیسی مسیح باشه منقطع یعنی همیشه نیست. یا هم بوسیله یک روح رسول انتقال داده میشه اونم تو جسم میاد.ضعیف میتونه. یا هم در کل میشه گفت.روح القدس نشسته.و خارج شده.با همون عیسی مسیح.و یا اگه حالا هر زمان رفتیم آن دنیا بعد حیات جسم.اگه یکبار بود.که هیچ.یا هم آنجا بریم ببینیم.و اگه هم بازگشتی بود بگیم.این میشه حقیقت.غیر این میشه.فرضیه.من علم این امرو تا همین میزان دارم.و برای مستندات اینکه بخواهم بگویم کسی در گذشته بودم.تنها به مکشوفات نمیتوانم اتکا کنم.ممکنه.شباهت باشه. ممکنه.یک امر ارتباطی بوده.منتها من نمیتونم به هر ندایی اعتماد کنم. چون ممکنه یک صد در صد شخصی کلام بدون صحبت بگه.یا هم با حالتی که بازم اون علم رو من ندارم باشه.من مستنداتی هستم.ان چیزی که مکشوف میشه.ممکنه.شباهت به من باشه.ممکنه.یک عمل کننده باشه.اینم نیاز به علمش داره.پس در نهایت زندگی گذشته هنوز برای من ناشناخته هست.و شناخت محتوای ایات شاید به امری اشاره کنه.یا مربوط بهاون عمل کننده باشه یا هر امری.پس غلو تو کار من نیست.چون کلک نیستم.والا اگه کلک بودم میگفتم آره یادمه. همه چیزم داره نشان میده من هستم.پس دنبال حقیقت هستم.چون به علم آن در این زمینه سخت هست.بخش زندگی گذشته رو تا همین پست ادامه دادم.بخش زندگی گذشته.حالا امیدوارم همان گونه که من بیشتر نظرم بر اینه که یک سری وقایع وعده احتمالا نشان داده شده.حالا اونم باید ببیننده عکس هارو ببینه قضاوت با خود بیننده جویای حقیقت.باشه. که این اتفاقات مثال میفتد.یا اینکه صبر کنیم حالا اگه در عمر ما بود یا هر چیزی به هر حال اتفاق بیفته.منتظر حالا یک اتفاقی اومدن شخصی از آسمان.حالا طبق کتاب ها.موعظه ها.گوش دهیم.و ببینیم چه میشود.اینجوری بهتره.غیر اون میشه فرضیه فوقش قوی هم بشه.نکات داره.که نمیخونه.مثل اینکه بگن من کیستم.خب من بگم حسام الدین شفیعیان هستم.1363/118 دنیا اومدم.شناسنامه من اینو میگه.و ازدواج نکردم فرزند ندارم.خب اینها رو وزندگی الانم رو مثاله میدونم دیگه بچگی خودم و نوجوانی و الان یادمه.این میشه اون چیزی که میدونم حالا شباهت مسائل دیگه و شباهت ها.میشه فرضیه.اما دانستن میشه این که گفتم.بیشتر از این میشه خودمو اذیت کنم فکری بشم.زیاد شدم.و یا داستان سرایی بشه که دوست ندارم.پس دنبال حقیقت هستم. نه مجنون بشم.چون بهترین امر راستگویی و حقیقت هست.و جویای حقیقت بودن.نه داستان سرایی نه غلو.چون فایده نداره.انسانی باید بیندیشد و فکر کند که باید تمام امورات با هم جواب بدهد.والا نمیشه.میشه فرضیه.فرضیه  و گمان انسان را از دانستن حقیقت بی نیاز نمیکنه.پس همیشه در نتیجه بندی باید گفت.من این میزان میدانم.ندانستن عیب نیست.جویای حقیقت بودن خوبست.که نه بشه مثل اینری کریستو که موهاش سیاه بود الان سفیده.یا افراد دیگه که عده ای رو با خیال و نمیدونم ویساریون ندایی گفته اینها سردرگم کرد چون درست نیست انسانی نیست.انسان باید با صد در صد رسیدن به مسائل بقیه رو همراه کنه.غیر اون توضیح بده.و این خوبه که حقیقت رو به میزانی که دریافتی همون رو انسان بگه.والا غیر اون خیالو فرضیه داستان سرایی میشه تو ذهن افراد باور میکنند اما حقیقت میگه باید همه مسائل رو سنجید.و گفت.نه اینکه غلو کردو خیال سرایی کرد.همون امرو که میدونی همون میزان بگی.و احتمالات رو بگی.

Hesam-shafieian

27  و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که بر ابری سوار شده با قوّت و جلال عظیم می‌آید.

Hesam-shafieian

 و چون ترسان شده، سرهای خود را به سوی زمین افکنده بودند، به ایشان گفتند، چرا زنده را از میان مردگان می‌طلبید؟

دسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

و ما فرزند مریم ( عیسی) و مادرش را آیت و نشانه‏ای قرار دادیم; و آنها را در سرزمین مرتفعی که دارای امنیت و آب جاری بود جای دادیم. (50)