حسام الدین شفیعیان-از کتاب مکاشفه یوحنا

خب از من بپرس بهت بگم؟ پاپ فرانسیس اول کیست؟ و رسولان دیگر آیا هستند؟ چه عجب از استادت پرسیدی در این رابطه؟ دونفر از مسیحیت هستند؟ خب اینارو از اول میپرسیدی من بهت بگم چرا خسته میکنی خودتو؟ دو نفر از رسولان کی هستند؟ خب سوالای تو رو هر چه باشه در این پست پاسخ میدهم؟ شما چطوری میائید؟ استاد من کیست؟ عیسی مسیح که  داره جواب میده بهت.

پاپ فرانسیس کیست؟ یک پاپ هست همین

کدام رسولان هستند؟ جفری ادوارد اپستین که همون یهودا اسخریوطی بود که خود را دار زد در این زندگی هم.و در زندگی قبل هم دار زد.

دیگه کدام زنده هست؟ زنده به معنای عمل کنندگی روح هستند.برای همین فکر میکنی بعضی افراد همون هستند اما یکی دیگه در روح نیست. بلکه هست 

اون رسول دیگه چه نام دارد؟ یعنی نامش در زندگی قبل چه بوده؟ خب در اصل همون خوانده باید بشوند چون همونند منتها حالا تا جا بیفته سخته.

خب اون رسول کیست؟ یوحنا بن زبدی یوحنا رسول حواری محبوب من.حواری سخت کوش من .حواری بهترین من.خادم خوب من و مادرم و مادرش مریم مقدس.یعنی مادر آسمانی اش مریم مقدس.که چقدر دوستش دارد همانند من.از بس یوحنا خدمت کرد.و مریم مقدس در ملکوت او را سلام میرساند همیشه.و البته غم من و مادر برای یوحنا هست.البته مادر مریمش همیشه در ملکوت نه تنها به او سر میزند هر چند نداند.یعنی حاضرست به زمین آید او را سر بزند. همانگونه که سر میزند.

برای چه غم یوحنا را دارید؟ عیسی و مادر برای چه؟ چون نباید یوحنا اینجوری که حالا بهت بگم کیست بشود.این سزای یوحنا نیست.بهترین حواری من.که چقدر سختی کشیده.و همچنان سختی میکشد.اونم یوحنایی که در مقابل ادیان دیگر بهتان بگم مثل شخص اول بعد من هست.یعنی جایگاهش.پس گفتم بهشان که شخص اول مسیحیت بعد من هست.

عیسی مسیح از کجا می آید؟ از آسمان خب معلومه.

کی میاد؟زمانش در حالت  اینکه بگم کی؟ به زمان شما؟ چون زمان آنجا معنای اینجا را ندارد نزدیک علتش رو در این آیه بهت با آیه میگم که برای بقیه هم جا بیفته

16  آنکه شما را شنود، مرا شنیده و کسی که شما را حقیر شمارد، مرا حقیر شمرده و هر که مرا حقیر شمارد، فرستنده مرا حقیر شمرده باشد.یعنی وای از اینکه یوحنای رسول رسول محبوب من حقیر شده وقتی اینارو میگویی من چهارستون بدنم میلرزه که شما و مادر ناراحتید.خب تنها این حسو درک کردی نه انگار وقتی سرودی خوانده میشه منم همونجور میشدم.خب این شوق ملاقات من برای کسانی که میخواهند من بیایم هست دیگه در تو تاثیر داره.مصائب تو با من تحمل کردی.یعنی مصائب منو شما تحمل کردی وای وای من سختی زیاد کشیدم.پس تاثیر داره این اهنگ ها و سرود ها.نگاه کن تاثیر داره.منتها شرایط ها هم لحاظ میشه. و زمانبندی.منتها جلو میفته به درخواست ها از پدر و همچنین درخواست ها از زمین.مگه میشه بی تاثیر باشه.وقتی شوق باشه.تکاپو باشه.وقتی حس باشه.وقتی حس درخواست هست.چرا بی تاثیر باشه.حس ها با هم و درخواست میشه دیگه.این صداها گم نمیشه که.چرا نمیپرسی خودت کیستی؟ خب برای اینکه من مگه میشه خودمو نشناسم.من اگه خودمو نشناسم که دوزار نمیرزم.اونایی که نشناسم هم حتما دلیلی دارد.اونم میکوبم باز میشه.خب اونا هم که نشد از من سوال کن.خودتو خسته نکن.علت دارد.خب چرا نمیپرسی که بقیه بفهمند.دیگه اینم دلایل خاص خودمو دارم.اینکه فرمودید استاد من هستید تعجب کردم.البته استاد من هستید افتخار هست.منتها.خطاب به من تعجب کردم.که چطوری هست.چون من استاد خودمو میشناسم.البته شما هم استادید.و بسیار قابل احترام برای من.

یوحنا کیست؟ اینو جواب نمیدید.دلیل دارم.شرایط اون.رو میسنجم.همینگونه که شما شرایط خودتون رو میسنجید.و نمیگید. اونم همین حالته.اگه هم با شما هستم برای اینه که باید باشم.منتها  استاد شما که بله کسی دیگه هست.پیشوای شما.یوحنارو خودم باید بیام بگم کیست.اما در مورد شما صلاح نیست ایا بیام بگم.خب ماه پشت ابر نمیمونه.اونکه منم زیاد اهل گفتن تو مسائل خودم و مربوط به خودم نیستم.منتها با احترام بسیار زیاد خدمت شما.و بازم با احترام بسیار خدمت شما عرض کنم.که  همانگونه که مسیحیت رو باید بکوبم درک کنم کیستند.در مورد خودم و مربوط به سمت خودم میشناسم.

حسام الدین شفیعیان-از کتاب اعمال رسولان

1. پطرس و یوحنا هنوز با مردم سخن می‌گفتند که کاهنان و فرماندۀ نگهبانانِ معبد و صَدّوقیان سر‌رسیدند.

حسام الدین شفیعیان-از کتاب اعمال رسولان

16. با یکدیگر گفتند: «با این دو چه کنیم؟ زیرا همۀ ساکنان اورشلیم می‌دانند که معجزه‌ای آشکار به دست ایشان انجام شده است و نمی‌توانیم منکر آن شویم.

حسام الدین شفیعیان-از کتاب اعمال رسولان

13. چون شهامت پطرس و یوحنا را دیدند و دانستند که افرادی آموزش‌ندیده و عامی هستند، در شگفت شدند و دریافتند که از یاران عیسی بوده‌اند.

حسام الدین شفیعیان-از کتاب اعمال رسولان

9. پس از این واقعه، سایر بیمارانی که در جزیره بودند، می‌آمدند و شفا می‌گرفتند.