38 امّا فریسی چون دید که پیش از چاشت دست نشُست، تعجّب نمود.
23 و در کنیسه ایشان شخصی بود که روح پلید داشت. ناگاه صیحه زده،
14 و هنگامی که میرفت لاوی ابن حلفی را بر باجگاه نشسته دید. بدو گفت، از عقب من بیا! پس برخاسته، در عقب وی شتافت.
20 و فقیری مقروح بود ایلَعازَر نام که او را بر درگاه او میگذاشتند،