/ایستگاه میماند و قطار میرود/
عقاب تیز پرواز را نظاره کن
چرخش ایام را حواله کن
جهان مثال هندوانه ای دربسته
هندوانه را قرمز رنگ بسته
صدای باز شدن در را در ارابه آسمان
خط میانه دو خط آسمان
سمت کهن سمت نو
سمت پرواز پروانه پیله را
پیله باز کن جهان خوابست
خواب در خط قرمز چراغ خواب هست
وسعت بیکران را نظاره کن
وسط خط سرود خوانش زندگان رفته از مردن
مرگ نخ به بادبادک زندگی خط جاماندن
آدمها سکوی تاریخ ها
عقاب های تیز پرواز و شاهین ها
نگاه کن ترانه میخواند پرنده
غاز با غاز درنده با درنده
بردن باخت مساوی باخت رفتن یا ماندن
ماندن بادبادک رفتن از ماندن
ماندن برده زندگی سکوت ترانه ی چند بردن ماندن از زندگی
رد شدن از عبور تند رفتن
سکوت را خط رفتن خط ماندن
ایستگاه متروکه تاریکی
ایستگاه صدای قطار رفتن
قطار ها میروند ایستگاه منتظر قطارست...
حسام الدین شفیعیان