حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مرثیه ای از غم...

伊勢神宮 鯉の神様との再会♪ | ミルハニ *Divine Magic*

مربای به آهن مربای کمبود آهن

مربای مرکب آهن مربای شاخه های آهن

تنومند شده از بی تن از تن زدگی

خفته خفته خواب را بر هم زدگی

رفته رفته ماه را شب زدگی

ارابه های آهن ضد زنگ نیست ارابه زدگی

ماه کجای مداد قطرات خون دارد

خون نیست مداد سیاهی غبار آلود دارد

تاخته از تاختن ها نفس های بریده از کودک ها

شعر میزند آهن را تابوت میزند آهن را

فراموش میشویم در هم چرا رود شدیم دریا

چرا حرفی نیست میان رود همه گلالود شدیم دریا

چرا غم زده دنیا را چرا باروت زده دریا را

چگونه شد این قصه کجای روشنایی بود

چرا تاریک شده این دنیا چرا ماه غم زده هر روز

بیا تا گل زنیم بیا تا شکوفه زنیم بارها

صدایی نیست نوایی نیست چرا اهنگ شده تنها

بیا تا بالو پر گیریم بیا پرواز کنیم تا دریا

صدایم کن نوایی شو بیا تا موجو دریایی شو

نگاهم کن صدایم کن صدایی در پی فردا

غمی خوش خفته در خانه غمی در لابه لای فکر

نگاهی کن به این دنیا صدایی کن به این دنیا

لالالا لالایی نیست دگر خوابی در این آبادی نیست

ببین مرثیه ای خواندم ببین غم باز زده دریا

بنالان ناله ام نالید صدایم بغض این دریا

به تارم زد چو بارانی به صدایم زد چه نالانی

بگفتم غم سرائیدم بخواندم غم چه باریدم

به خود افتاده ام تنها درون خود بنالم ها

در این دنیا وفایی نیست در این دنیا سرایی نیست

صدایی شو اگر آهی نگاهی شو اگر خوانی

در این کنج صنوبر ها شاخکی شد غریبانه چه تنها چه بی اهنگ

چه دریایی شده ساحل بخوان باز از صدای من بشو هم چون نوای من

نوایی خوانده ام بر تو صدایی مانده ام تنها

و تنهایی شده مرحم زخمم و زخمم در خودم خستم

ندارم باز هوای پر گشودن ها پرم زخمی تنم زخمی

قلم باران شده کاغذ کجای قصه هست دریا تا ان قایق شوم با او

روم کنج  اتاق او او در برکه ها خواند منم در خود بخوانم او

اتاق او چه دور از من صدای او چه دور از من

انگار هوا بوی او دارد صدایم حرف او دارد

نمیدانم کجایی تو کجای قصه هایی تو

برایت نامه ای خواندم زاشکم آهو نالیدی

بگفتی من همانجایم که در ان باغبانی بود

گلی بودو گلستان بود گلای آفتابگردان بود

چه مزرعه بودو باغبانی چه  اشکی شد چرا خوانی

بگو از من کجایی تو کجای قصه هایی تو

زدم نامه جواب امد منم کنج غمای تو

چه دلسوزی چه غمخواری چه دوست خوش رفیق آهی

چه همراهی چه آوازی تو ای گل در گلستانی

حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد