خصلت های خوب نشان درون آدمی از چیزیست که به آن خو میگیرد. اگر در خصلت های خوب باشیم عمل خوب انجام میدهیم. خصلت نیکی کردن. خصلت خوبی کردن. خصلت درست زیستن. خصلت منافع شخصی من فقط من همش من تاریکیست. من درون شکستن. ما شدن هست که در زنجیره آن رضایت خداست.من از فلانی بدم میاید من بدم میاید بد بد همش میشود بدم میاید.گوش یکی. بینش یکی تفکر و تمیز دادن .قدرت شنفتن حرف مخالف. موافق.انتقاد صحیح. تمیز دادن آن.والا میشویم همه خوب از ما گویند و چه چه بهبه آیا آنچنان هستیم که همه بهبه گویند. اگر شدیم آنچنان لیاقت دریافت آنچنان کنیم. اگر نیستیم. اصلاح کنیم. اگر کمال هست کمال بهتر گیریم.جان و حس شما را طرف مقابل شما هم دارد. همان زخمی که درون خود حس میکنید او هم حس میکند.شادی جمعی. اگر شرایط بد روحی هستید.درون خود هستید و شرایط اینگونه هست. باید مقاومت و صبر بالا رود به شادی رسیدن خود سخت هست. هر چند آسانی آن از معنای حقیقی آن دریافت شود. شادی آفرینی.اما حس های انسان گاهی شاد و غم هست.غم ماحصل شرایط ها هست. هست اما شاید زیستن شاد را باید بیاموزیم. زنجیره شاد شاد میکند. وقتی نیست. باید زنجیره آن فراهم شود.انسان غمگین شرایط غمگین شدن او را غمگین کرده. پس زنجیره انسانی کجاست تا آن را شاد کند.همه مشکلات از من راحت باشم بقیه بمن چه. من اینگونه بقیه بمن چه. در حالی که در زندگی پس از زندگی انسانها میبینند چقدر آشنا به هم هستند.چقدر نیاز به هم دارند. و چقدر هم را میشناسند.آری این رازی از خلقت هست. که در زندگی ماده هم میشود دریافت کرد.
زنجیره انسانی از یک محیط کوچک شروع میشود و به محیط بزرگتر روند پیدا میکند. و بسط و ربط و سبط آن یک جامعه میشود. بی تفاوتی بدترین چیزست.حتی از کوچکترین امور شروع میشود تا نجات جان انسانها.اگر بی تفاوتی ریشه کند. انسان تبدیل به آدم ماشینی میشود به بهره برداری نظام سرمایه داری کالا هست آدم میشود. جان انسان. جیب انسان میشود مایه دستاویز آنها.اما اگر انسان زنجیره انسانیت شد. جای مصرف ارزش خود را در خود و دیگری میابد و رشد میدهد. والا آدم مصرف گرای دیگر سود دیگری میشود. جان او مثال بازی میشود. جیب او ارزش او. و همه چیز مادی میشود. در این نگاه در زنجیره کالا قرار میگیریم. آن وقت در این زنجیره حتی برای نسل شما برنامه ریزی کالایی میکنند.اما شناخت خود پیشینه خود. دریافت ارزش های فرهنگی. معنوی. و حفظ آن هست که یک حرف و صد حرف برای عرضه در درستی بر جهان پیدا میکند. والا تمام آن ربایش و تاریخ فراموش. و کم کم آنچه که نمادهای ارزش و افتخار جهانیان هست تبدیل به فراموشی. تحریف. و از بین رود یا گرفته شود.اما این در مصرف گرایی صرف اتفاق می افتد جای همه چیز کالا میشود.نگاه مادی با چرخه مادی رشد میکند و تمام امورات را در بر میگیرد در این چرخه شما بی تفاوتی . یک زندگی جهانی جنگ. کشتار.و بدی را تجربه میکنید. هر انسان یک قدرت فکر در افزایش دادن آن دارد. و تاثیر جهانی میتواند داشته باشد.
روزی مردی یک شمع روشن کرد و فکر کرد این شمع مگر میتواند یک خانه را روشن کند. بعد نفر دوم در آن روشن کرد و نفر سوم. و نفر چهارم.از آن روشن کرد. شد یک روشنایی وسیع.این یعنی زنجیره یک کار.روشنایی خوبست. پس نفر بعد دید روشنایی خوبست و روشن کرد.تمیز داد روشنایی لازم هست.و لازم هست.نفری تشنه شد آب خورد و دید خوبست. لازمست. خاک پاک ماندن خوبست.تمیزی خوبست.خاک از چه بهر پاک ماندنش خوبست که علمی آن را جستن کنیم.هر چیزی که لازمه حیات هست حفظ آن خوبست.اما حیات به نحوی خوبست که حیات دیگری خاموش در حیات ما نشود بلکه افروزاننده حیات دیگری شویم.شمع روشنایی فکری او شویم.تشنه یافتن جستن او شویم. کمک بر هم.یک گیاه در خاک میرود رشد میکند آب لازمه آن هست.خاک کخ زده یا خاک تمیز.خاک تمیز. حیوانات در این چرخه حیات زندگی میکنند.انسانها هم زندگی میکنند.چرخه حیات ادامه دارد.پس حیات یک درد در انسان همان درد در حیوان تحمل میکند.خوبی کردن خوبست. سلامتی همه را خواستن خوبست.اما سلامتی که در چرخه سلامت نگهداشتن همه چیز هست خوبست. تاریکی بد هست تاریکی ذهنی بد هست. تاریکی ذهنی تاریکی جنایت هست. تاریکی ذهنی تعصب بیجا و خشونت هست. تاریکی خشونت خاموش میکند.مثال صرفه ماده گرایی انسان در مصرف من.حال اگر کسی خواهان افروزاننده شدن حیات هست بد تمیز داده شود این یعنی خواهان مرگ خود و تاریکی هستیم.خواهان تاریکی تاریکی پسند هست. اما مرحم مرحمت میشود مرحم میکند. خود برتر بین را کنار گذاشته و ما در لذت از آنچه افراد در کاری میکنند میشود. کنار نمیزند. خاموش نمیکند. بلکه همچون لذتی که خود از موفقیت میبرد در دیگری میبرد. جهان بسیار بزرگ هست کوچک نیندیشیم. وسعت فکر خود را بالا ببریم جا برای همه هست.