56 لیکن این همه شد تا کتب انبیا تمام شود. در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده، بگریختند.
20 آنگاه مادر دو پسر زِبِدی با پسران خود نزد وی آمده و پرستش نموده، از او چیزی درخواست کرد.
23 ایشان را گفت، البتّه از کاسه من خواهید نوشید و تعمیدی را که من مییابم، خواهید یافت. لیکن نشستن به دست راست و چپ من، از آن من نیست که بدهم، مگر به کسانی که از جانب پدرم برای ایشان مهیّا شده است.
23 و آنکه در زمین نیکو کاشته شد، آن است که کلام را شنیده، آن را میفهمد و بارآور شده، بعضی صد و بعضیشصت و بعضی سی ثمر میآورد.
11 وی به ایشان گفت، کیست از شما که یک گوسفند داشته باشد و هرگاه آن در روز سَبَّت به حفرهای افتد، او را نخواهد گرفت و بیرون آورد؟
10 زیرا همان است آنکه دربارهٔ او مکتوب است، اینک، من رسول خود را پیش روی تو میفرستم تا راه تو را پیش روی تو مهیّا سازد.
7 سؤال کنید که به شما داده خواهد شد؛ بطلبید که خواهید یافت؛ بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد.
7 امّا کیست از شماکه غلامش به شخم کردن یا شبانی مشغول شود و وقتی که از صحرا آید، به وی گوید، بزودی بیا و بنشین.
9 و چون یافت، دوستان و همسایگان خود را جمع کرده، میگوید، با من شادی کنید زیرا درهم گمشده را پیدا کردهام.
30 و اینک، آخرین هستند که اوّلین خواهند بود و اوّلین که آخرین خواهند بود.
19 اینک، شما را قوّت میبخشم که ماران و عقربها و تمامی قوّت دشمن را پایمال کنید و چیزی به شما ضرر هرگز نخواهد رسانید.
49 یوحنّا جواب داده گفت، ای استاد شخصی را دیدیم که به نام تو دیوها را اخراج میکند و او را منع نمودیم، از آن رو که پیروی ما نمیکند.
51 و چون داخل خانه شد، جز پطرس و یوحنّا و یعقوب و پدر و مادر دختر، هیچکس را نگذاشت که به اندرون آید.
18 و مارها را بردارند و اگر زهر قاتلی بخورند، ضرری بدیشان نرساند و هرگاه دستها بر مریضان گذارند، شفا خواهند یافت.
52 چادر را گذارده، برهنه از دست ایشان گریخت.
35 آنگاه یعقوب و یوحنّا دو پسر زِبِدی نزد وی آمده، گفتند، ای استاد، میخواهیم آنچه از تو سؤال کنیم برای ما بکنی.
40 لیکن نشستن به دست راست و چپ من از آنِ من نیست که بدهم جز آنانی را که از بهر ایشان مهیّا شده است.
8 و من، یوحنّا، این امور را شنیدم و دیدم و چون شنیدم و دیدم، افتادم تا پیش پایهای آن فرشتهای که این امور را به من نشان داد سجده کنم.
16 لهذا چون فاتر هستی، یعنی نه گرم و نه سرد، تو را از دهان خود قیّ خواهم کرد.
19 هر که را من دوست میدارم، توبیخ و تأدیب مینمایم. پس غیور شو و توبه نما.
15 اعمال تو را میدانم که نه سرد و نه گرم هستی. کاشکه سرد بودی یا گرم.
8 اعمال تو را میدانم. اینک، دری گشاده پیش روی تو گذاردهام که کسی آن را نتواند بست، زیرا اندک قوّتی داری و کلام مرا حفظ کرده، اسم مرا انکار ننمودی.
18 تو را نصیحت میکنم که زر مصفّای به آتش را از من بخری تا دولتمند شوی، و رخت سفید را تا پوشانیده شوی و ننگ عریانی تو ظاهر نشود، و سرمه را تا به چشمان خود کشیده بینایی یابی.
21 آنکه غالب آید، این را به وی خواهم داد که بر تخت من با من بنشیند، چنانکه من غلبه یافتم و با پدر خود بر تخت او نشستم.