5. اما حال که به تو رسیده، تاب نمیآوری،و اکنون که تو را لمس کرده، پریشان گشتهای.
15. روحی از پیش روی من گذشت،و موی بر تنم راست شد.
16. آنجا ایستاد،اما قادر به تشخیص سیمایش نبودم.شکلی در برابر دیدگانم بود؛خاموشی بود، و آنگاه آوازی شنیدم:
12. «سخنی در خفا به من رسید،و گوشم زمزمهای از آن شنید.
7. «به یاد آر: کیست که بیگناه هلاک شده باشد،و کجا صالحان تلف شدهاند؟