حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس-35

فکر درگیر امورات زمینی و فکر جهت دار منافع زمینی بینش زمینی وار پیدا میکند.فکر معنوی فکر خدایی همه چیز را سمت و هدایتش را خدا میداند.فکر روشن سمت روشنایی هست.فکری روشن هست که جهت سمتی باشد که به آن سمت خدا میگویند.آن موقع رفتارش سمت خدایی میگیرد کردارش.بینشش.حرف زدنش.خیر اندیشیدنش.همه سمت خوبی حرکت میکند.فکر کوچک بسته و فکر منافعی فکر دیکته ای به آن گفته میشود سمت دار زمینی.فکر منافعی فکر پیشبرد اهداف زمینی در گروی حرکتی زمینی هست و فکر سمت خدایی سمت حرکتی که خدا آن را برای او نمودار میکند.در آن حس هست.حسی از رشته الهی.که به آن سمت خوبی و سمت وسعت دریای بیکران ملکوتی از الهی شدن یا نمود پیدا کردن در رشد خوبیست.فکر  را از زبان  رفتار  و درون و بازخورد بیرونی درونی میتوان نمودارش را برای خداوند فقط ترسیم کرد که ناظر بر ترسیمی جلوتر از شما هست.اگر یک قدم رفتید خداوند صدها برابر آن قدم را  برای شما هموار کرده اما استقامت آن صبر و تحمل رنج این راه یعنی سر مقصود  روشنایی هست.فکر منافعی در مادیت در معنویت در برخورد در سوال در حرف زدن در همه چی  تاریکی دارد.اما فکر سمت روشنایی همیشه آن سخاوت خدا را درونش به مقدار کمال گرفتنش روشن نگه میدارد.فکر بسته از کوچکترین  خیر اندیشی و آرامش دادن و معنویت بخشیدن به دیگری کوتاهی میکند چون بذر خساست در آن رشد کرده بذر سخاوت روشنایی و بذر خساست تاریکیست در همه امور در دو قطب مثبت و منفی.مثبت سمت روشنایی و منفی سمت تاریکی.

فانوس-34

کج نظری در اصطلاح به مفهوم برداشت کج نسبت به تمامی امورات هست."انسان کج نگر" حتی به گل زیبا هم خواهد گفت گل  کج.اما آدم خوش نگر به گل کج راستی میدهد و گل استوار را به اوج زیبایی میرساند.آیا آن کجی مد نظرش زشت بوده خیر بلکه قوت داده.کج نگری در ابعاد مختلف نمود پیدا میکند.بصورتی که به یک  آدم کج نگر اگر بگویی این الان خود گل هست  با سفسطه خواهد گفت  گل نیست  بلکه درخت هست. یا درخت نیست.خار هست فقط.پس اگر گل را ببیند خار بیند و اگر درخت بیند کج بیند و اگر گل بیند نمودار دیگری رسم میکند.اصولا سادیسم بطلان حقایق و خط مخالفت روی همه چیز از کج نگری رشد و در تاریکی نمود پیدا میکند.بی تفاوتی نسبت به همه امور با جنبه مخالفت در همه امور.آدم خوش نگر مخالفت نمیکند و کج نگاه نمیکند. صبور هست.و پر جوشش و کاوش.گیاه قطع کردن آسان اما گیاه را پروراندن سخت اما در بر آن خوشی اینکه قوت  یافتن بذر نیکو بذری نیکو عمل آورد. غرور  عامل سقوط و  تواضع عامل بلندی در بر نظر خداست.مسکن درد شدن یا زخم زدن.مرحم شدن یا زخم شدن.آفت شدن یا آفت زدایی.آسان یا سخت.آسان اما تاریک.سخت اما روشن.آن چیزی که به سختی بدست آید آسان از دست نمیرود. آن چیز که آسان بدست آید آسان از دست رود.شادی آن کوتاه و رنج آن زیاد. و سخت جوشش و کوشش ماندگار.ماندگاری مهمتر هست.زیرا اساس درست در چینش اثاث درست درون آن ریختن و پرشدن و نمود پیدا کردن تا رشد و نمود هست.

فانوس-33

فکر منفی همه چیز را منفی مینگرد خوبی دیگران .مهربانی دیگران.حرف خوب دیگران.کار خوب دیگران.خدمات دیگران.خیرسانی دیگران.فکر منفی تاریکیست.بدبینی مد نظر تاریکی درون رشد میکند.بذر نیکو روشنایی هست.بذر روشنایی روشنایی بخشی میکند.و بذر تاریک تاریکی را نمودار میکند.شما یک اصل محوله درونی دارید که برونتان رشد میکند و آن مد نظر گرفتن خداوند در همه امورات هست.خداوند بسیار  سخاوتمند هست.اگر بازخورد ظرفیت های تاریک نمودار برایتان شود که بندگان خدا چگونه اند شما سمت روشنایی بخش آن دسته انسانها را ندیدید.زیرا اگر در سختی هستید.این گشایش را از خدا باید بخواهید .که اصطلاحن دست خدا نامیده میشود یاری خدا یعنی من تبلور روشنایی بخشی را درونم تقویت میکنم و از خداوند هست که پاسخ آن را از بازخورد رفتار و کردارتان به شما بدهد از بنده بازخورد خواستن یعنی  رشته کار را به بنده گره زدن رشته محکم خداست که باز کننده همه گره های کور زندگیتان هست در بازخورد رفتار و عملکرد شما زیرا ناظر بر تمامی زندگانی رفتار بینش تفکر عملکرد و زندگیتان هست.پس خداوند  را خواندن یعنی خداوند مد نظر شما میشود که تمامیه کوه های ایجاد شده را  بشکند تا گوهر خلوص شما در کوله بار شما ماحصل برداشت از کاشتن آنچه کردید شود.و خداوند بسیار   دقیق و بسیار حساب شده کار شما را درست و پیش میبرد.

فانوس-32

حقیقت طلبی یعنی اینکه در این جهان جستن کوبیدن و حق و حقیقت را یافتن است.

حق به حقدار و حقیقت یعنی تحمل سختی ها برای رضایت خداست.

حقیقت طلبی انسان را از بعد منافع دنیوی به امور آسمانی رهنمود میکند.

امور آسمانی به امور زمینی در بعد یافتن رهنمود میکند.

یافتن یعنی اصل شخص در حقیقت طلبی را یافتن.

خود شناسی یعنی  اول خداشناسی بعد یافتن حقیقت در امر خدا.

خداوند دوستدار کسی هست که تحمل مشقت ها و سختی ها را برای یافتن آنچه حق است بجوید.

نه فردی جای فردی دیگر نه کسی جای کسی دیگر بلکه در این امر خود شخص به افراد معرفی شود.

آن موقع ارزش و رسالت شخص و آنچه قدرت او در انجام آنست در نجات بشریت رقم میخورد.

نه شک نه هالیوودی طلبی یعنی ورای یک شخصیت که دیگر در فکر نگنجد و  یک امر غیر دست یافتنی بلکه دست یافتنی در امر  حقیقتی که خداوند آن را قدرت میدهد و همه تفکرات اول خدا را مد نظر میگیرند چرا چون خداوند در هر  ادیانی در هر تفکر معنوی اول هست زیرا خداوند اول بودنش برای آنست که همه  نجات را در آنچه بر انسان های وعده داده شده در نجات قدرت میدهد. بعد آن یعنی حق و حقیقت نه منافع دنیوی نه منافع سیاسی جهانی نه منافع اشخاص بلکه رضایت خداوند مهربان.

زیرا هر کسی را که در این راه هست خداوند قدرت تشخیص میدهد بلکه در اوامر رو به روند زمانبندی خدا قویتر و درون برون نگری و امورات سر الهی در اسرار را خداوند عطا میکند تا ذره ای حقی پایمال نشود صبر و  تحمل سختی های طاقت فرسا در توکل بخدا در امر رضایت خدا انسان را خوار نمیکند بلکه مقامات معنوی شخص بیشتر میشود.انسانی که بر ترس هایش برای رضایت خدا غالب آید باید خودسازی و دگر سازی کند تا نه از مرگ بترسد نه از خوار شدن در راه خدا بلکه ترسش آن باشد که ذره ای حقی پایمال شود پس افرادی که میتوانند ثابت کنند صبر میکنند اما حقیقت را میجویند در توکل بخدا زیرا از عقوبت الهی و جهان پس از مرگ که همه آن را در سرانجام آن حساب و کتاب دارد در اینکه در پیشگاه ملکوت الهی بازخواست شوند و در آن عالم که انسان دستش از دنیا کوتاه هست یعنی ذخیره اعمال نیک برای آنجا باید در همینجا کمال گیرد و اگر امکان کمال در آنجا در کمال گرفتن اینجا و تکمیل معنویت بر آنجا در افرادی که رفته اند اما باز هم در اوامر خدا به قدرت حق خود را جدا از زمین نمیدانند و در ملکوت آسمانی صاحب قدرت معنویند و آزاد در شهادت در راه خدا در زمین بوده اند و دستشان بازتر و قدرتشان حق در قدرت حق الهی و آن قدرتی که خدا به انسان هایی که درونشان قرار میدهد میشود زنجیره حقیقت طلبی برای رضایت خدا.شکر خداوندی را که جوشش و کوشش را در انسان نهاد تا نهال سر سبز خوشحالی در اگر راه را درست رود و قضاوت درست و جستن و مرتبط کردن درست باشد رضایت خداست.

فانوس-31

آنهایی که به یقه و لباس شیک مثال مقام دنیوی گرایش دارند زمانی که شخص عزل میشود باد شخصی دیگر در وزیدن میشوند اما آنهایی که نگاه معنوی به شخصی دارند نه برای ریاست نه برای منفعت سمت شخصی هستند بلکه نگاه آنها معنویت شخص هست.گرایشات سمت امور دنیوی بد هست. گرایشات سمت شخص چه کسی هست درست هست.شاید شخصی 10 نفر شاید شخصی میلیون شاید شخصی میلیارد شاید شخصی انگشتان دست.دوست حقیقی انسان خداست. بعد آن زنجیره درست روشنایی که نه سمت منفعت حرکت میکنند نه سمت مقام ریاست بلکه سمت حق طلبی و درستی حرکت میکنند.خدا کند انسان از مقام معنوی خود را عزل نکند چون خود انسان هست که سقوط میدهد خود را نه خدا.پس اول قدم آن دوری از تکبر و غرور و نخوت هست. دوم آن حفظ مهربانی و اصالت انسانی و شرافت انسانی خودش و سوم آن دادن اتصال به دیگران برای آنهایی که در اول مسیر هستند و ماندن در اتصال آنهایی که به مدارج معنوی بالا رسیده اند.