حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

Jesus Christ-عیسی مسیح

اناجیل هم‌نوا بر ابعاد مختلف شخصیت عیسی پرداخته‌اند. در مرقس، عیسی پسر خداست که معجزاتش حضور ملکوت الهی را نشان می‌دهند.[۶۱] او، به عنوان خادم خدا و انسان‌ها، معجزه‌گری خستگی‌ناپذیر است.[۸۲] این انجیل کوتاه مشتمل بر تعداد کمی از سخنان و آموزه‌های عیسی است.[۶۱] انجیل متی تأکید می‌کند که عیسی به ارادهٔ خدا در عهد عتیق جامهٔ عمل پوشانده و خداوندگار کلیساست.[۸۳] اوست فرزند داوود، «پادشاه است و خودِ مسیح.»[۸۲][۸۴][۸۵] لوقا عیسی را چنان می‌نمایاند که یک ناجی انسانی-الهی است و با نیازمندان هم‌دلی می‌کند.[۸۶] او دوست گناهکاران و به دنبال نجات گمراهان است.[۸۲] این انجیل شامل مثل‌هایی چون «سامری خوب» و «پسر ولخرج» است.[۸۶]

دیباچه انجیل یوحنا عیسی را تجسم کلمه خدا توصیف می‌کند.[۸۷] به عنوان کلمه خدا، عیسی به صورت ابدی به همراه او حی و حاضر است و چون منبعی است برای ذات اخلاقی و روحی بشریت.[۸۷] او نه تنها بزرگ‌تر از همه پیامبران گذشته، که بزرگ‌تر از همه پیامبران آینده نیز هست. او کلمهٔ خدا را بر زبان جاری نمی‌کند، بلکه خود کلمهٔ خداست.[۸۸] در انجیل یوحنا عیسی نقش الهی خود را با عبارتی چون «نان زندگی»، «نور جهان» و «تاک حقیقی» به صورت علنی بازگو می‌کند.[۸۲]

در مجموع، نویسندگان عهد جدید تلاش زیادی به کار نبسته‌اند تا مثل تواریخ غیر دینی دوران خود گاه‌شماری دقیقی از سرگذشت عیسی یا شرح زندگی او ارائه کنند.[۸۹] چنان‌که انجیل یوحنا خود اشاره می‌کند که انجیل‌ها شامل اطلاعات کامل و جامعی از زندگی عیسی نیستند.[۹۰] این روایات با هدف اصلی ارائه اسنادی الهی‌شناسانه در فضای مسیحیت اولیه نگاشته شده‌اند و خط زمانی اتفاقات در درجهٔ دوم از اهمیت قرار داشته‌است.[۹۱] به همین دلیل، قابل‌ذکر است که انجیل‌ها یک‌سوم محتوای خود را به هفتهٔ آخر زندگی عیسی در اورشلیم اختصاص داده‌اند.[۹۲] علی‌رغم اینکه انجیل‌ها حاوی اطلاعات کافی مورد نیاز تاریخ‌نگاران معاصر جهت تعیین تاریخ دقیق اتفاقات نیستند، اما برای ترسیم تصویری کلی از داستان زندگی عیسی کفایت می‌کنند.[۳۰][۸۹][۹۱]

عیسی یک یهودی بود[۹۳] و از بطن مریم همسر یوسف تولد یافت. انجیل متی و انجیل لوقا دو روایت متفاوت از اجداد عیسی ارائه کرده‌اند. متی، نسل عیسی را از طریق داوود به ابراهیم می‌رساند[۹۴][۹۵] و مطابق لوقا، نسل عیسی به آدم و از طریق او به خدا می‌رسد.[۹۶][۹۷] دو شجره‌نامه‌ای که این دو انجیل گزارش کرده‌اند، بین ابراهیم و داوود شباهت زیادی دارند اما از آنجا به بعد، اسامی ارائه شده تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. در متی ۲۷ نسل بین داوود و یوسف نجار فاصله‌است، حال آنکه در لوقا ۴۲ نسل، بدون تقریباً هیچ اشتراکی در اسامی دو فهرست. نظریات مختلف برای توضیح تفاوت دو تبارنامهٔ عیسی مطرح شده‌است.[ت]

متی و لوقا هر دو تولد عیسی، به خصوص زایش او از زنی باکره در بیت‌لحم، را به وقوع پیوستن پیشگویی‌های دینی می‌دانند. روایت لوقا اتفاقات پیش از تولد او را هم شرح داده و مریم در مرکز روایتش قرار دارد، حال آنکه متی به اتفاقات پس از تولد پرداخته و یوسف را شخصیت محوری روایت خود قرار داده‌است.[۹۸][۹۹][۱۰۰] مطابق هر دو منبع، والدین عیسی، مریم و نامزد او، یوسف نجار، بودند؛ هر دو منبع بر تولد او از زنی باکره تأکید کرده‌اند و متذکر شده‌اند که روح‌القدس عیسی را زمانی که مریم هنوز باکره بود، در رحم او قرار داد.[۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳] در عین حال، شواهدی در اعمال رسولان وجود دارد که نشان می‌دهد معاصران عیسی تصور می‌کردند او—مانند بسیاری دیگر در جهان باستان—دو پدر داشته‌است. بدین طریق، نسل او به واسطه یوسف به داوود هم می‌رسد.[۱۰۴]

در روایت متی، بارداری مریم، یوسف را غمگین می‌کند، اما او در اولین رؤیا از سه رویایش، فرشته‌ای را می‌بیند که به او اطمینان می‌دهد از ازدواج با مریم نهراسد، زیرا روح‌القدس باعث به وجود آمدن بچه شده‌است.[۱۰۵] مسائل پیرامون هویت پدر عیسی در اناجیل هم‌نوا ممکن است به این دلیل باشد که او فرزند نامشروعی بوده‌است.[۱۰۶]

در متی، مغانی از شرق برای عیسی به‌عنوان پادشاه یهودیان، هدیه می‌آورند. آن‌ها زمانی که عیسی یک خردسال — و نه یک نوزاد — است، خانه او در بیت‌لحم را پیدا می‌کنند. در همان انجیل، هیرود از خبر تولد عیسی مطلع می‌شود و قصد قتل او می‌کند؛ نتیجتاً دستور می‌دهد همهٔ کودکان مذکر زیر دو سال در بیت‌لحم را بکشند. اما در رؤیای دوم یوسف، فرشته‌ای به او اخطار می‌دهد و او به همراه خانواده‌اش به مصر متواری می‌شوند — بعدها بازمی‌گردند تا در ناصره ساکن شوند.[۱۰۵][۱۰۷][۱۰۸]

در لوقا، جبرئیل به مریم خبر می‌دهد که او از روح‌القدس باردار خواهد شد و فرزندی به نام عیسی خواهد زایید.[۹۹][۱۰۱] مریم زمانی که در آستانهٔ وضع حمل است، به همراه یوسف از ناصره به بیت‌لحم، وطن اجداد یوسف، بازمی‌گردد تا در سرشماری مالیاتی که سزار آگوستوس دستورش را داده، شرکت کنند. مریم آنجا کودک خود را می‌زاید و چون موفق نمی‌شوند در مسافرخانه اتاقی پیدا کنند، کودک خود را در آخوری قرار می‌دهد. فرشته‌ای خبر تولد عیسی را به گروهی از چوپانان اعلام می‌کند و آنان برای دیدار نوزاد به بیت‌لحم سفر می‌کنند و خبر تولد او را پخش می‌کنند. بعد از ارائهٔ عیسی در معبد، مریم و یوسف به همراه نوزاد به ناصره بازمی‌گردند.[۹۹][۱۰۱]

محل زندگی عیسی در کودکی، بنا به اناجیل لوقا و متی، شهر ناصره در جلیل بود که در آنجا با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. در اناجیل نام یوسف در روایت کودکی عیسی ذکر شده‌است، اما پس از آن دیگر هیچ اشاره‌ای به او نمی‌شود.[۱۰۹] اعضای خانواده عیسی — مادرش مریم، برادرانش یعقوب، یوسف، شمعون و یهودا و خواهرانش که نامشان ذکر نشده — هم در اناجیل و دیگر منابع مورد اشاره واقع شده‌اند.[۱۱۰]

بنا به انجیل مرقس، عیسی با همسایگان و خانواده‌اش به مشکل خورد.[۱۱۱] زمانی که مردم شروع به دیوانه خطاب کردن عیسی کردند، مادر و برادرانش از خانه بیرون رفتند و تلاش کردند مانع او شوند. عیسی پاسخ داد که پیروانش هستند که خانوادهٔ اویند. در یوحنا، مریم عیسی را در تا پای صلیب همراهی می‌کند که باعث نگرانی عیسی برای سلامت مادر خود می‌شود.[۱۱۲]

در مرقس ۶:۳، از عیسی با عنوان τέκτων (تکتون) یاد شده‌است که ترجمهٔ معمولش «نجار» است اما می‌تواند معانی گسترده‌ای چون معمار هم داشته باشد.[۱۱۳][۱۱۴] اناجیل متذکر شده‌اند که عیسی توانایی خواندن، تفسیر و بحث دربارهٔ متون مقدس مذهبی را داشته‌است، اما این لزوماً به معنای طی کردن آموزش رایجی که کاتبان در آن عصر پشت سر می‌گذاشتند، توسط عیسی نیست.[۱۱۵]

پس از تقدیم عیسی، مطابق قوانین یهودی، در معبد، مردی به نام شمعون مریم را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید که عیسی «نشانه‌ای است که در رد کردن او افکار پنهانی عدهٔ کثیری نمایان خواهد شد و در دل تو نیز خنجری فرو خواهد رفت.» سال‌ها بعد، زمانی که عیسی در سفر به اورشلیم برای عید پسح گم می‌شود، والدینش او را در حالی در یک معبد پیدا می‌کنند که در میان معلمان نشسته بود، به آنان گوش می‌داد و از آن‌ها سؤال می‌کرد. کسانی که آنجا بودند، از «هوش او و از پاسخ‌هایی که می‌داد» حیرت‌زده شده بودند. مریم از عیسی می‌پرسد «پسرم، چرا با ما چنین کردی؟ من و پدرت با اضطراب زیاد در پی تو بودیم» و عیسی پاسخ می‌دهد «چرا چنین کردید؟ مگر خبر نداشتید من باید در منزل پدرم باشم» اما آن‌ها متوجه نشدند منظورش چیست.[۱۱۶]

هر سه روایت هم‌نوا پیش از آنکه تعمید عیسی را بازگو کنند، اطلاعاتی دربارهٔ یحیی عرضه می‌کنند.[۱۱۷][۱۱۸][۱۱۹] آن‌ها درحالی یحیی را به تصویر می‌کشند که در زمان تعمید دادن افراد در ناحیهٔ رود اردن در حوالی پیریه، ضمن پیشگویی آمدن شخصی «نیرومندتر از من» به مردم توصیه می‌کند برای گناهانشان توبه و به فقرا کمک کنند.[۱۲۰][۱۲۱] چندی بعد، عیسی یحیی را «ایلیا که می‌بایست بیاید» می‌خواند، پیامبری که انتظار می‌رود پیش از «روز بزرگ و هولناک پروردگار» سر برسد. به همین صورت، لوقا هم می‌گوید یحیی روح و نیروی ایلیا را دارد.[۱۲۲]

در مرقس، زمانی که یحیی عیسی را تعمید می‌دهد و او از آب خارج می‌شود، روح‌القدس را می‌بیند که به شکل کبوتری به سویش می‌آید و صدایی از آسمان می‌شنود که او را «پسر خدا» خطاب می‌کند. این یکی از دو اتفاق در اناجیل است که در آن صدایی از آسمان عیسی را «پسر» صدا می‌کند؛ دیگری در جریان تجلی است.[۱۲۳][۱۲۴] سپس آن روح او را به بیابان می‌برد، جایی که توسط شیطان وسوسه می‌شود. سپس عیسی بعد از بازداشت یحیی به جلیل می‌رود و «مژدهٔ خدا» را اعلام می‌کند. تعمید او در متی هم متفاوت نیست. در آن کتاب، یحیی معترض می‌شود که «من احتیاج دارم از تو تعمید بگیرم» و عیسی پاسخ می‌دهد «بگذار فعلاً به این شکل باشد، چون به این وسیله احکام شریعت را به جا خواهیم آورد.» در انجیل متی هم داستان وسوسهٔ عیسی توسط شیطان در بیابان روایت شده‌است. در لوقا روح‌القدس زمانی ظاهر می‌شود که همه تعمید داده شده‌اند و عیسی مشغول عبادت است. در ادامه، یحیی به‌طور ضمنی عیسی را می‌شناسد و پیروانش را به سوی او می‌فرستد تا بپرسند «آیا تو آن شخصی که قرار است بیاید هستی یا باید منتظر دیگری باشیم؟» تعمید و وسوسه او پیش‌زمینهٔ تبلیغ علنی عیسی است.[۱۲۵]

انجیل یوحنا از تعمید و وسوسهٔ عیسی چشم‌پوشی کرده‌است. در آن انجیل، یحیی شهادت می‌دهد که آمدن روح به سمت عیسی را مشاهده کرده‌است.[۱۲۱][۱۲۶] یحیی به صورت علنی عیسی را برهٔ خدا اعلام می‌کند و تعدادی از پیروانش مرید عیسی می‌شود. در این انجیل، یحیی منکر می‌شود که همان ایلیاست. پیش از آنکه یحیی زندانی شود، عیسی و پیروانش به یهودیه می‌روند و مردم را تعمید می‌دهند و تعداد افرادی که تعمید داده‌اند، از یحیی پیشی می‌گیرد.[۱۲۷][۱۲۸]

مطابق اناجیل هم‌نوا تبلیغ عمومی عیسی در دو منطقه متفاوت اتفاق می‌افتد. او ابتدا در جلیل به تبلیغ می‌پردازد و به نتیجه می‌رسد. سپس به اورشلیم سفر می‌کند و پس از تبلیغ در آنجا، او را رد می‌کنند و سپس می‌کشند.[۱۲۹] عیسی پیام و آموزه‌های خود را به صورت کلامی ابلاغ می‌کند[۱۳۰] و معمولاً «رَبّی» خطاب می‌شود.[۱۲۹] او کسانی که متوجه مسیح بودنش می‌شوند را از صحبت دربارهٔ این موضوع منع می‌کند.[۱۳۱] در یوحنا، بیشتر تبلیغ در داخل و اطراف اورشلیم اتفاق می‌افتد. هویت الهی او به صورت عمومی اعلام و به سرعت شناخته می‌شود.[۸۸]

پژوهشگران تبلیغ عیسی را به چند مرحله تقسیم می‌کنند. تبلیغ در جلیل زمانی آغاز می‌شود که او از پس از وسوسه شدن توسط شیطان از بیابان یهودیه بازمی‌گردد. او در اطراف جلیل شروع به ابلاغ پیام خود می‌کند و مطابق متی، نخستین شاگردانش که بعداً هستهٔ اصلی کلیسای اولیه را تشکیل می‌دهند، با او آشنا شده و همراهش سفر می‌کنند.[۱۱۹][۱۳۲] این دوره شامل موعظه سر کوه،[۱۳۲][۱۳۳] رام کردن طوفان، تغذیهٔ انبوه خلق، راه رفتن بر روی آب و چند معجزه و مثل دیگر می‌شود.[۱۳۴] تبلیغ در جلیل با اعترافات پطرس و تجلی عیسی پایان می‌یابد.[۱۳۵][۱۳۶]

با سفر عیسی به سمت اورشلیم در جریان تبلیغ پیریه‌ای، او به منطقه‌ای بازمی‌گردد که در آن تعمید داده شده‌است.[۱۳۷][۱۳۸] تبلیغ آخر هم که در اورشلیم اتفاق می‌افتد، با ورود پیروزمندانهٔ او به شهر در یکشنبهٔ نخل شروع می‌شود.[۱۳۹] در اناجیل هم‌نوا، در آن هفته عیسی صرافان را از معبد دوم اورشلیم بیرون می‌راند و یهودا معامله‌ای خیانت‌آمیز علیه عیسی انجام می‌دهد. این بخش با شام آخر و سخنرانی وداع به اوج می‌رسد.[۱۱۷][۱۳۹][۱۴۰]

در آغاز تبلیغ خود، عیسی دوازده حواری خود را انتخاب می‌کند. در متی و مرقس، عیسی به صورت مختصری از آن‌ها تقاضا می‌کند که به او بپیوندند. چهار حواری اول او، که ماهیگیر بودند، بدون لحظه‌ای درنگ تور و قایق‌های خود را رها می‌کنند تا درخواست او را بپذیرند. در یوحنا، دو حواری اول عیسی از شاگردان یحیی بودند. یحیی عیسی را می‌بیند و او را برّهٔ خدا خطاب می‌کند. آن دو این را می‌شنوند و نتیجتاً به عیسی می‌پیوندند.[۱۴۱][۱۴۲] علاوه بر ۱۲ حواری، سطر نخستین موعظه در دشت نشان از آن دارد که عیسی مریدان بسیار بیشتری داشته‌است. همچنین در باب ۱۰ از لوقا، عیسی هفتاد یا هفتاد و دو تن از پیروانش را در گروه‌های دو تایی به شهرها می‌فرستد تا آن‌ها را برای بازدید در آینده آماده کند. آن‌ها وظیفه داشتند اگر جایی از آن‌ها به گرمی پذیرایی شد، آن مهمان‌نوازی را رد نکنند، بیماران را شفا دهند و به آن‌ها خبر دهند که «ملکوت الهی نزدیک است.»[۱۴۳]

در مرقس، مریدان «کند ذهن» مجسم شده‌اند. آن‌ها توانایی درک معجزات عیسی یا مثل‌های او را ندارد. متوجه نمی‌شوند که «برخاستن مردگان از مرگ» به واقع چه معنایی دارد و زمانی که عیسی بازداشت می‌شود، او را رها می‌کنند.[۱۳۱]

در اناجیل هم‌نوا، «ملکوت الهی» (یا ملکوت آسمان در انجیل متی) قسمت اعظم تعالیم عیسی که معمولاً به شکل مَثَل هستند،[۱۴۴] را تشکیل داده‌است. در مرقس باب ۱، رسیدن این ملکوت «قریب‌الوقوع» و در لوقا باب ۱۷، در زمان با تبلیغ عیسی «در بین شما» توصیف شده‌است. او وعده ورود به ملکوت الهی به آن کسانی که پیامش را پذیرفته‌اند، می‌دهد. عیسی از «پسر انسان»، شخصیتی آخرالزمانی که برای یک جا گردآوردن انتخاب‌شدگان خواهد آمد، سخن می‌گوید.[۲]

عیسی مردم را دعوت می‌کند از گناهان خود توبه کرده و خود را کاملاً وقف خدا کنند.[۲] او شاگردان خود را به پیروی از قانون یهود دعوت می‌کند، اما عده‌ای بر آن بودند که شخص عیسی از برخی از آن قوانین تخطی کرده‌است.[۲] زمانی که از او می‌پرسند «بزرگ‌ترین حکم در شریعت» چیست، جواب می‌دهد «به خدای خود با تمام دل و با تمام جان و با تمام فکر خود محبت کن. اولین و بزرگ‌ترین حکم این است. دومین حکم هم نظیر حکم اول است: همسایهٔ خود را مانند خویشتن محبت کن.» دیگر تعلیمات اخلاقی عیسی شامل «دوست داشتن دشمنان»، «دوری از شهوت و نفرت»، «زمانی که کسی به تو سیلی زد، از او بخواه که به سمت دیگر هم سیلی بزند» و «بخشیدن کسانی که گناهی در حق تو مرتکب شده‌اند» می‌شود.[۱۴۵]

انجیل یوحنا آموزه‌های عیسی را نه تعلیمات شخص او، که مکاشفهٔ الهی می‌نمایاند. یحیی، به عنوان مثال، در یوحنا باب ۳ می‌گوید «شخصی از سوی خدا فرستاده شده‌است، کلام خدا را ابراز می‌کند، چون خدا روح خویش را بدون حد و حصر به او عطا می‌کند.» در باب هفتم همان انجیل، عیسی می‌گوید «تعالیم من به من متعلق ندارند، بلکه متعلق به او که مرا فرستاده، هستند.» او حرف مشابهی را در باب چهاردهم ابراز می‌کند: «آیا قبول نمی‌کنی که من در پدر هستم و پدر در من است؟ حرف‌هایی که به شما می‌گویم از خودم نیست، تمامی این‌ها کار آن پدری است که در من ساکن است.»[۱۴۶][۱۴۷]

حدوداً ۳۰ مَثَل یک‌سوم آموزه‌های ثبت شده عیسی را شکل می‌دهند.[۱۴۶][۱۴۸] مثل‌ها را در خلال موعظه‌ها و دیگر اتفاقات روایت کرده‌اند.[۱۴۹] در آن‌ها نمادپردازی به کار رفته‌است و معمولاً جهان مادی را به جهان معنوی ربط می‌دهند.[۱۵۰][۱۵۱] مضامین رایج در آن داستان‌ها شامل مهربانی و سخاوت خدا و خطرات گناهان است.[۱۵۲] برخی از مثل‌های عیسی مانند پسر ولخرج (در انجیل لوقا باب ۱۵) ساده هستند و برخی دیگر چون روییدن دانه (مرقس باب ۴) پیچیده و عمیق‌اند.[۱۵۳] زمانی که پیروان عیسی از وی پرسیدند چرا در قالب مثل‌ها با مردم سخن می‌گوید، جواب داد «توانایی درک اسرار ملکوت آسمان به شما عطا شده، امّا به آن‌ها داده نشده‌است چون به شخصی که دارد بیشتر داده خواهد شد تا به اندازهٔ کافی و به وفور داشته باشد، و از آن شخصی که ندارد، حتّی آنچه که دارد هم ستانده می‌شود. نتیجتاً، من برای آنان در قالب مثل‌ها صحبت می‌کنم، چون آنان نظاره می‌کنند ولی نمی‌بینند و گوش می‌دهند ولی نمی‌شنوند و نمی‌فهمند.»[۱۵۴]

در روایات اناجیل، عیسی بخش بزرگی از تبلیغ خود را صرف انجام معجزات، به خصوص شفا دادن، می‌کند.[۱۵۵] آن معجزات در دو دسته اصلی قرار می‌گیرند: معجزات درمانی و معجزات طبیعت.[۱۵۶] معجزات درمانی شامل درمان مشکلات جسمانی، جن‌گیری[۱۸][۱۵۷] و زنده‌کردن مردگان می‌شود.[۱۵۸] از جمله معجزات طبیعت تبدیل آب به شراب، راه رفتن روی آب و آرام کردن طوفان هستند که کنترل عیسی بر طبیعت را نشان می‌دهند. عیسی ذکر می‌کند که معجزاتش دارای منشأ الهی هستند. مخالفان عیسی او را متهم کردند با کمک بعل‌الذباب، از امیران شیاطین، جن‌گیری می‌کند اما عیسی جواب داد که با روح خدا یا انگشت خدا چنان می‌کند. او استدلال کرد شیطان به شیاطین خود اجازه نخواهد داد به فرزندان خدا یاری برسانند زیرا باعث می‌شود در خاندانش جدایی افتد و ملکوتش به نابودی کشیده شود؛ به علاوه، او از مخالفانش پرسید اگر جن‌گیری من با یاری بعل‌الذباب انجام می‌شود، «شاگردان شما به یاریِ چه کسی جن‌ها را بیرون می‌کنند؟»[۱۵۹][۱۶۰] در باب ۱۲ متی، عیسی ذکر می‌کند «هر نوع گناه و کفری که انسان مرتکب شود، مورد آمرزش واقع خواهد شد، امّا کفر به روح آمرزیده نخواهد شد. هر شخصی چیزی بر ضد پسر انسان بگوید، آمرزیده خواهد شد، امّا هر کسی که بر ضد روح‌القدس سخنی بگوید، نه در این عصر و نه در عصر آینده، آمرزیده نخواهد شد.»[۱۶۱]

در انجیل یوحنا، معجزات عیسی «آیت» توصیف شده‌اند که عیسی آن‌ها را به نمایش گذاشت تا مأموریت و الوهیت خود را ثابت کند؛[۱۶۲][۱۶۳] اما در اناجیل هم‌نوا، زمانی که علمای دین و فریسیان از او «آیتی» خواستند تا ادعای خود را به اثبات برساند، درخواستشان را رد کرد[۱۶۲] و جواب داد: «نسل شرارت‌پیشه و زناکار آیتی می‌خواهند! امّا آیتی به آن‌ها داده نخواهد شد، به غیر از آیت یونس نبی. چون نظیر که یونس سه روز و سه شب در شکم ماهیِ بزرگی بود، پسر انسان نیز سه روز و سه شب در دل زمین خواهد بود.» در اناجیل هم‌نوا مردم معمولاً با وحشت به معجزات عیسی واکنش نشان می‌دهند و از او می‌خواهند بیمارانشان را شفا دهد، اما در انجیل یوحنا واکنش جمعیت همراه با اعتماد و ایمان است.[۱۶۴] یکی از مشخصه‌های تمام معجزات عیسی این است که او آن‌ها را آزادانه انجام می‌دهد و هرگز در ازای آن‌ها پولی درخواست نمی‌کند یا پولی که به او پیشنهاد می‌دهند را نمی‌پذیرد.[۱۶۵] توصیف معجزات عیسی در انجیل‌ها در اغلب موارد با توضیح تعالیم عیسی همراه است و معجزات خود شامل عناصری از آن تعالیم هستند.[۱۶۶][۱۶۷] بسیاری از معجزه‌ها اهمیت ایمان را می‌آموزند؛ مثلاً در شفای ده جذامی یا زنده کردن دختر یایروس، عیسی به آن‌ها می‌گوید این معجزات به دلیل ایمانشان بوده‌است.[۱۶۸][۱۶۹]

در میانه‌های هر سه انجیل هم‌نوا دو اتفاق مهم روایت می‌شود: اعترافات پطرس و تجلی عیسی.[۱۳۶][۱۷۰][۱۲۳][۱۲۴] این درحالی است که انجیل یوحنا به این اتفاقات اشاره نکرده‌است.[۱۷۱] پطرس در اعترافات خود خطاب به عیسی می‌گوید: «تو مسیح هستی، پسر خدای زنده!»[۱۷۲][۱۷۳][۱۷۴] عیسی به پطرس تبریک می‌گوید که «پدر من که در آسمان است، این حقیقت را بر تو آشکار کرد.»[۱۷۵][۱۷۶] پس از اعترافات پطرس، عیسی به شاگردانش از مرگ قریب‌الوقوع خود و برخاستنش از مرگ می‌گوید.[۱۷۷][۱۷۸][۱۷۹]

در تجلی عیسی، او پطرس را به همراه دو حواری دیگر با خود به بالای کوهی می‌برد[۱۲۳][۱۲۴][۱۳۶] و آنجا در حضور آن‌ها، ظاهر عیسی دگرگون می‌شود: «چهره‌اش نظیر خورشید درخشان بود و لباسش مانند نور، سفید شده بود. در این زمان، موسی و ایلیا در برابر چشمانشان ظاهر شدند و با عیسی مکالمه کردند.»[۱۸۰] سپس ابری درخشان ظاهر می‌شود و ندایی از آن می‌آید: «این است پسر من، محبوبم، که از او خشنود هستم؛ به او گوش فرا دهید.»[۱۲۳]

روایت هفتهٔ آخر زندگی عیسی (که هفتهٔ مقدس نامیده می‌شود) یک سوم مطالب اناجیل متعارف را به خود اختصاص داده‌است. این بخش با «بازگشت پیروزمندانه به اورشلیم» آغاز می‌شود و انتهای آن مصلوب‌شدن عیسی است.[۱۱۷][۱۳۹]

January | 2015 | The Jewish Pluralist

Jesus Christ-عیسی مسیح

منابع غیرمسیحی اولیه که وجود تاریخی عیسی را ثبت کرده‌اند شامل آثار یوسف فلاوی (زادهٔ ۳۷- درگذشتهٔ حدود ۱۰۰ میلادی) و تاسیتوس (۵۶ – ۱۱۷) هستند.[۳۷][۳۸] لوئیز فلدمن، متخصص آثار یوسف فلاوی، می‌گوید که عدهٔ کمی به اصالت اشارهٔ یوسف به عیسی در کتاب ۲۰ از تاریخ باستان یهودیان شک کرده‌اند.[۳۹][۴۰] فلاوی از او با عناوینی چون «مرد خردمند» و «معلم مردم» یاد کرده‌است. نیز محکوم به مرگ‌شدن او توسط پیلاطس و وجود «طایفهٔ مسیحیان» را تأیید کرده‌است. در بخشی دیگر از یعقوب، «برادر عیسی که مسیح خوانده می‌شد» یاد شده‌است.[۳۵] تاسیتوس در کتاب ۱۵ از سالنامه‌ها از عیسی و اعدام او توسط پونتیوس پیلاطس نوشته‌است. پژوهشگران به‌طور کلی مطلب تاسیتوس را به عنوان منبعی مستقل رومی معتبر و دارای ارزش تاریخی می‌دانند.[۴۱] سوئتونیوس مورخ رومی سده‌های نخست و دوم از اخراج آن دسته از یهودی‌هایی که «تحت فتنه یک کریستوس‌نامی آشوب می‌آفریدند» از شهر رم نوشته‌است. بیشتر این منابع فقط مرگ عیسی و اعمال پیروانش بعد از مرگ او را ذکر کرده‌اند.[۳۵]

منابع غیرمسیحی به دو دلیل ارزشمندند؛ نخست آنکه نشان می‌دهند ناظران بی‌طرف یا متخاصم هیچ شکی دربارهٔ موجودیت تاریخی عیسی نداشته‌اند و دوم آنکه تقریباً تصویری از عیسی رسم کرده‌اند که می‌تواند با منابع مسیحی هم سازگار باشد: عیسی یک آموزگار بود، به انجام معجزه معروف بود، برادری به نام یعقوب داشت و به‌طور خشونت‌آمیزی کشته شد.[۱]

باستان‌شناسی به پژوهشگران کمک می‌کند تا جهان زندگی عیسی را بهتر درک کنند. یافته‌های تازه، به عنوان مثال، نشان می‌دهد که کفرناحوم، شهری مهم در دورهٔ تبلیغ عیسی، فقیر و کوچک بود و حتی فروم یا آگورا هم نداشت.[۴۲][۴۳] این با نظر پژوهشگران که عیسی از تسهیم متقابل میان فقرا در آن منطقه از جلیل حمایت می‌کرد، سازگار است.[۴۲]

چهار انجیل متعارف (مرقس، متی، لوقا و یوحنا) منابع اصلی برای مطالعهٔ زندگی و تعلیمات عیسی هستند.[۴۴][۴۵] علی‌رغم این، دیگر بخش‌های عهد جدید مانند رسائل پولُس نیز بخش‌های کلیدی زندگی وی را به متن کشیده‌است؛ مانند شام آخر در نامه اول به قرنتیان (حدود ۵۳–۵۴ میلادی) باب ۱۱ آیات ۲۳ تا ۲۶.[۴۶][۴۷][۴۸] اعمال رسولان شامل اشاراتی به اوایل تبلیغ عیسی و پیشگویی یحیی در ربط با آن است. باب اول اعمال رسولان حاوی اطلاعات بیشتری دربارهٔ عروج عیسی نسبت به چهار انجیل است.[۴۹][۵۰][۵۱] پولس در رسائل خود—که صحت تاریخی آن‌ها پذیرفته شده و قبل از اناجیل نوشته شده‌اند—چند مرتبه به سخنان و فرمان‌های عیسی اشاره می‌کند.[۵۲]

بعضی از فرقه‌های اولیه مسیحی منابع جداگانه‌ای برای تعلیم زندگی عیسی داشتند که عهد جدید شامل آن‌ها نمی‌شود، مانند انجیل توماس، انجیل پطرس، انجیل یهودا، انجیل یعقوب و دیگر انجیل‌هایی که معروف به اناجیل کاذبه هستند.[۵۳][۵۴] بیشتر پژوهشگران اتفاق نظر دارند که این انجیل‌ها بسیار بعدتر از انجیل‌های متعارف نوشته شده‌اند و اعتبار کمتری دارند.[۵۵][۵۶][۵۷]

اناجیل متعارف چهار روایت مجزا هستند که هرکدام توسط یک نویسنده مختلف نوشته شده‌است.[۵۸][۵۹] این نویسندگان همگی ناشناس هستند و سنت مسیحی آن‌ها را به چهار شخصی که ارتباطات نزدیک با عیسی داشتند منسوب می‌کند.[۶۰] مرقس به یوحنا مرقس،[۶۱] یکی از نزدیکان پطرس، متی به یکی از حواریون عیسی،[۶۰] لوقا به یکی از نزدیکان پولس[۶۰] و یوحنا به «آن حواری که عیسی دوستش می‌داشت» منسوب است.[۶۰][۶۲]

از مهم‌ترین زوایا جهت بررسی انجیل‌ها، در نظر گرفتن ژانری است که آن انجیل در آن قرار می‌گیرد.[۶۳] اینکه نویسندگان اناجیل قصد داشته‌اند رمان، افسانه، تاریخ یا زندگی‌نامه بنویسند، تأثیر عظیمی بر این موضوع دارد که چگونه باید آن‌ها را بررسی کرد. مطالعات اخیر بر این اجماع نظر دارند که انجیل‌ها در شاخه «زندگی‌نامه باستانی» قرار می‌گیرند.[۶۴][۶۵][۶۶] علی‌رغم اینکه با این دسته‌بندی مخالفت‌هایی هم شده،[۶۷] نظر کلی پژوهشگران چنین است.[۶۸][۶۹]

در ربط با صحت تاریخی این چهار انجیل، نظرها از اینکه آن‌ها توصیفات دقیقی از زندگی عیسی هستند[۷۰] تا اینکه اصلاً نمی‌شود آن‌ها را منبع تاریخی به حساب آورد، متفاوت است.[۳۰][۷۱][۷۲] مطابق اتفاق نظر گسترده‌ای که امروزه در میان پژوهشگران وجود دارد، انجیل‌های هم‌نوا (سه انجیل اول – متی، مرقس و لوقا) معتبرترین منابع برای زندگی عیسی هستند.[۷۳][۳۶][۲] در دفاع از اختلاف‌ها و ناسازگاری‌هایی که بین اناجیل وجود دارد، گفته شده‌است که این خود دلیلی برای صحت انجیل‌هاست؛ زیرا تفاوت‌ها احتمال توطئه و هم‌دستی را از بین برده و شباهت‌ها به مبدأ مشترک آن‌ها گواهی می‌دهد.[۷۴]

مطابق تقدم مرقس، انجیل مرقس قدیمی‌ترین در میان اناجیل هم‌نواست که بین سال‌های ۶۰ تا ۷۵ میلادی نوشته شده‌است. پس از آن انجیل متی (۶۵ تا ۸۵ م)، انجیل لوقا (۶۵ تا ۹۵ م) و انجیل یوحنا (۷۵ تا ۱۰۰ م) قرار دارند.[۷۵] به‌علاوه، بیشتر پژوهشگران موافقند که نویسندگان متی و لوقا از مرقس به عنوان یکی از منابع خود در زمان نوشتن انجیلشان بهره برده‌اند. از آنجا که متی و لوقا شامل اطلاعاتی هستند که در مرقس یافت نمی‌شود، پژوهشگران این‌گونه توضیح داده‌اند که آن دو نویسنده علاوه بر مرقس، از یک منبع دیگر (که به‌طور عمومی به آن منبع کیو می‌گویند) هم استفاده کرده‌اند.[۷۶]

سه انجیل هم‌نوا در محتوا، ترتیب روایت، زبان و ساختار بندها شباهت دارند.[۷۷][۷۸] نظر بیشتر پژوهشگران آن است که یافتن ارتباط مستقیم ادبی میان این سه انجیل با انجیل یوحنا غیرممکن است.[۷۹] درحالی‌که جریان برخی از اتفاقات (نظیر تعمید عیسی، تجلی او، تصلیب و روابطش با حواریون) در روایات هم‌نوا مشترک است، اتفاقاتی چون تجلی عیسی در انجیل یوحنا که خود در برخی موارد چون پاک‌سازی معبد روایات متفاوتی دارد، یافت نمی‌شوند.[۸۰]

Dosya:Jesus-Christ-from-Hagia-Sophia.jpg - Vikipedi

Jesus Christ-عیسی مسیح

تلاش‌ها برای بازسازی تاریخی زندگی عیسی شامل گسترهٔ متفاوتی می‌شود که از دیدگاه ماکسیمالیستی قرن نوزدهم که در آن انجیل‌ها تا جای ممکن به عنوان منبع معتبر قلمداد می‌شدند تا دیدگاه مینیمالیستی قرن بیستم که تقریباً هیچ‌چیز دربارهٔ عیسی به عنوان اتفاق تاریخی پذیرفته نمی‌شد، متفاوت است.[۲۲] از دههٔ ۱۹۵۰، شیوهٔ جدیدی در راهِ یافتن عیسای تاریخی شکل گرفت و دیدگاه مینیمالیستی رنگ باخت.[۲۳][۲۴] هرچند اعتقاد به اینکه انجیل‌ها کاملاً صحیح هستند توسط منابع تاریخی پشتیبانی نمی‌شود، اما از دههٔ هشتاد میان دانشوران اتفاق نظر وجود دارد که به غیر از اتفاقات مشخصی که از نظر تاریخی اثبات شده‌اند، سایر عناصر زندگی عیسی از نظر تاریخی «محتمل» هستند.[۲۳][۲۵][۲۶] تمرکز تحقیقات نوین در ربط با شخصیت تاریخی عیسی بر یافتن محتمل‌ترین عناصر قرار داده‌است.[۲۷][۲۸]

پژوهشگران عهد جدید در بررسی انجیل‌های متعارف (مرقس، متی، لوقا و یوحنا) با چالش‌های بزرگی روبه‌رو هستند.[۲۹] اناجیل را نمی‌توان در معنای امروزی «زندگی‌نامه» قلمداد کرد و نویسندگان آن‌ها درحالی که بسیاری از جزئیات زندگی عیسی را از قلم انداخته‌اند، به مسائلی چون اهمیت او از دید الهی یا تبلیغ علنی او میان مردم می‌پردازند.[۲۹] گزارش‌ها دربارهٔ اتفاقات فراطبیعی مربوط به عیسی نظیر مرگ و برخاستن او کار پژوهشگران را حتی سخت‌تر هم می‌کند.[۲۹] پژوهشگران انجیل‌ها را منابع بی‌طرفی نمی‌دانند زیرا نویسندگان تلاش می‌کردند عیسی را تجلیل کنند.[۳۰] کماکان، منابع بهتری دربارهٔ زندگی عیسی نسبت به زندگی افرادی چون اسکندر مقدونی در اختیار پژوهشگران است.[۳۰] آن‌ها معیارهای مشخصی برای قضاوت دربارهٔ تاریخی‌بودن اتفاق دارند که شامل ملاک تصدیق چندگانه، ملاک انسجام و ملاک انقطاع است.[۳۱] صحت تاریخی یک اتفاق بسته به اعتبار منابع هم هست؛ اناجیل به‌واقع دربارهٔ زندگی عیسی متناقض و نامستقل هستند. مَرقُس که احتمالاً اولین انجیلِ مکتوب است، برای دهه‌ها معتبرترین از لحاظ تاریخی به‌شمار می‌رود.[۳۲] یوحنا که بعد از همه مکتوب شده‌است، به‌طور قابل توجهی با انجیل‌های هم‌نوا متفاوت است و آن را دارای اعتبار کمتری می‌دانند؛ هرچند اخیراً پژوهشگران بیشتری پذیرفته‌اند که یوحنا شاید شامل هسته‌ای از محتوای قدیمی باشد که ممکن است به‌اندازهٔ اناجیل هم‌نوا یا حتی بیشتر ارزش تاریخی داشته باشد.[۳۳]

انجیل‌های نامتعارف جملگی به اناجیل متعارف وابسته‌اند و در این بین فقط انجیل توماس ممکن است استثنا و شاهدی مستقل بر بسیاری از کلمات قصار یا مَثَل‌های عیسی باشد. به عنوان مثال، توماس تأیید می‌کند که عیسی فقرا را برکت می‌داد. این مطلب پیش از اینکه با مطالب مشابه در منبع کیو مخلوط شود، به صورت مستقل به دست او رسیده‌است.[۳۴] از دید مورخان، بیشتر داستان‌های دیگر انجیل‌های نامتعارف، مانند داستان تبدیل گل به پرنده توسط عیسی در کودکی، به وضوح افسانه‌ای هستند.[۳۵] هرچند شاید در دیگر متون غیرمتعارف مسیحی مطالبی وجود داشته باشد که بتواند دربارهٔ تحقیقات تاریخی در ربط با عیسی ارزشمند باشند.[۳۶]

Christ Pantocrator (Catacombs) Icon - X168 - Legacy Icons

Jesus Christ-عیسی مسیح

عیسی به شیوه‌ای که در انجیل‌ها توصیف شده‌است موجودی فراتر از محدودیت‌ها و توانایی‌های انسانی است. برای بیشتر تاریخ مسیحیت این مشکل بزرگی به حساب نمی‌آمد، اما از عصر روشنگری بدین سو عده‌ای به دنبال یافتن عیسی در محدودهٔ توانایی‌های انسان رفتند.[۱۶] تا قبل از آن دوره، انجیل‌ها را معمولاً منابع معتبر تاریخی قلمداد می‌کردند، اما از آن زمان پژوهشگرانی ظهور کردند که صحت تاریخی عهد جدید را زیر سؤال بردند و میان «عیسای انجیل‌ها» و «عیسای تاریخی» تمایز قائل شدند.[۱۷] از قرن ۱۸، پژوهشگران سه شیوهٔ جداگانه برای شناخت شخصیت تاریخی عیسی پیش گرفتند که هر کدام مشخصه‌های خودش را دارد و بر اساس تحقیقات متفاوتی شکل گرفته‌است.[۱۸][۱۹] موجودیت شخصیتی تاریخی به نام عیسی و اتفاقات کلی زندگی‌اش به‌طور گسترده‌ای توسط پژوهشگران پذیرفته شده، اما تصویری که توسط پژوهشگران مختلف از او رسم شده‌است، با یکدیگر و همچنین با تصویر او در انجیل‌ها متفاوت است.[۲۰][۲۱]

Jesus Christ-عیسی مسیح

عیسی در شکل کنونی در زبان یونانی (Ἰησοῦς)[پ] ریشه دارد. نام یونانی خود از ישוע (یشوع) عبری گرفته‌است. این اسم در اصل יהושע (یِهُشوعا، به‌طور خلاصه‌تر یوشع) و در لغت به معنای «یهوه خداگون است» بوده‌است.[۷] یوشع همچنین در عهد عتیق نام جانشین موسی و یک روحانی یهودی هم هست.[۸]

عیسی (یشوع) نام رایجی در میان یهودیان معاصر تولد عیسی بوده‌است.[۹] یوسف فلاوی مورخ یهودی قرن اول میلادی در نوشته‌های خود حداقل به ۲۰ فرد مختلف که عیسی نام داشته‌اند اشاره کرده‌است.[۱۰]

از سال‌های آغازین دین مسیحیت، عیسی را معمولاً «عیسی مسیح» خطاب می‌کنند.[۱۱] نویسندهٔ انجیل یوحنا نوشته که عیسی ناصری این اسم را بر روی خود گذاشته‌است. مسیح یک نام شخصی نیست.[۱۲] این واژه (משיח) در عبری به معنی «مسح شده» یا «روغن‌مالی شده» است.[۱۳][۱۴] مسیحیان او را به این نام می‌خوانند زیرا باور دارند که او همان مسیحای موعود در نوشته‌های یهودی عهد عتیق است. از زمان زندگی عیسی تا امروز، «مسیح» به نامی شخصی و بخشی از اسم عیسی درآمده است. به پیروان عیسی، «مسیحی» می‌گویند و این عنوان از سدهٔ یکم میلادی رواج داشته‌است.[۱۵]

No Salvation Outside Ascension Thursday - OnePeterFive