حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/کوچه دلتنگی زمین/

/کوچه دلتنگی زمین/

پنجره نورفشان خورشید میخندید
باران نغمه شدو خوش بارید
غزل از سرو شدو آسمان دلتنگ بود
شعر گم گشتو شاعر همی گم میگشت
در پی کوچه ی تردید کمی باران بود
ماه از پس پرده چرا نالان بود
غم برایش کمی لالایی
شعر برایش کمی حرف میشد
قصه سرفصل غرلهای دل او میشد
حسام الدین شفیعیان

چراغی درون کلمات

قرمزی تو از من سرخی من از تو شعر میشد بر گفتن برخود

چه واژه گفتی چند خطی زدیو گلفشانی گفتی

غزل نشانی گفتی آتشفشانی گفتی بند بند شعر مرا عطر فشانی گفتی

سرایش گفتی  نیایش گفتی سال نو را نو چراغی گفتی

خاطراتی گفتی خاک را شعر زدیو چراغدانی پختی نور نان و نمکو قصه سرایی گفتی

از بر قصه پر از شعر درون خود شعرم چراغی گفتی

فصل فصل غزلو دو بیت تا پلکانی گفتی آسمانی گفتی نور فشانی گفتی

صورت شعر به صوت غزلی آهنگی درون قفسی بلبلانی گفتی صوت شعر را چه عالی گفتی

شاعر-حسام الدین شفیعیان

بلوک های شب زده

صدای لالایی باران بود

بادبادک تیر چراغ برق ,بی کودک بود

جنگ مدال برده از زندگی

کودک سنگ زده کنج عکس ماتم زده

بلوک های شب زده, خواب های برهم زده

صدای مردی می آمد پشت چراغ قرمز مردی درون خود  یخ زده

حسام الدین شفیعیان

کوچه های شب زده

کتاب فصل های خزان زده

کوچه های شب زده

شب های رهگذر باران زده

میان چراغی مردی گمشده خط زده

غبار پرواز قاصدک های بارانی

شب های نقطه زده جاده ممتد سرما زده

شعری که میبرد وزن تمام شهر را

شهر با تمام شاعرانش لالایی خواب زده

بوق ممتد ایست قلبی بود قلب ها را پائیز خزان زده

حسام الدین شفیعیان

فصل زامستان نرسیده به زمستان

سمفونی خاموش کنسرت  بی تماشاچی

سمفونی خاموش مرگ آور از بی تماشاچی

مردگان سر فصل بی آواز گشتند

در این سمفونی آغاز گشتند

بگشتند در زدر خوانش زنوتر

ز زندگان مردگان زندگان نو زنوتر

سمفونی زندگان برای سرودن مردگان خیال هست

انگار خیال مردگان زندگان هست

خیالی از زنده در مردگانیم زمردگان خود زندگانیم

بلوک آجری درون خفته از فالش شدن ها

جهان چند بیتی ها شدن ها

مثنوی هفت خوان رد نشدن ها زخوان اول ان رد شدن ها

زدر گره کور فتاده در کلمات باران جملات بارش درون خیس شدن ها

مردگان نت زده از تقاطع مردگی بلوکه های شمارش زده ی خفتگی

خفتن  قطعه فکری مورگان خفته جسم کلمات زده

مرده کلمات واژگان مرده خوار شده حروف خورده از لاشخورهای قبرستان بدون قبر شدگی

جهان سیمانی جهان آهنی جهان آجری جهان بلوکه ای آجرک های فکری بن بست فلسفه

سفسطه ی خواب زندگی جاذبه ی فتادن سیب درون مردگی فتادن هبوط درون کلمات

بارش جملات شعر باران زدگی کلمات درون خورده ی کلمه مانده سقوط سیب زمینی در مزرعه ی خالی

سبد خالی از سیب های کخ زده قیمت خوراکی ماتم زده سبد خالی ماتم زده حروف جار زده از دار زده

دار کلمات را قالی در گلبافت گل قالی بر هم زده

داس تیز ناحاصلی نچیدن برداشت ملخ زده میوه را باران نابموقع درخت زده

و فصل نوی زامستان زائیدن درد کلمات غم زده زارستان زمستان فصل نرسیده به سر فصل نقطه زده

حسام الدین شفیعیان