/خاطرات خوبی باشیم/
خاطرات فصل ها چه گوید
پاییزو زمستانو بهارش گوید
ای فصل دگر باره نو به نو شو درون
فصل نو شدن در تفکر برون
زتفکر برون آی زبذری نو شو
چون دگرباره جهان نو به نو نو شو
...
حسام الدین شفیعیان
خورده بورژواهای چرخ دنده از تکمیل چه
دست فقیر افتاده از دست چه
نیچ ندارد چه از سفسطه بردن یا باختن
شاید چاره ای صامت چاپلینی در هنر
شاید موتسارتو شاید داوینچی شاید هنر پس نوستالوژی یخ کردگی
شاید غزل شاید مثنوی شاید شعر شاید یخ کردگی
فنون رازجهان شمول زندگی نقطه های بسته از زنگ زندگی
دهه شصت یا هفتادو قبل آن شاید تاریخ نیامده از زندگی
حسام الدین شفیعیان
باز کجای قصه ی خواب گرفته نور مهتاب هست
شبی شعری که میبرد غمهای زمین را
روی تقاطع فکر رسالت چگونه زیستن بود
و در بلوار اندیشه مردی تبر میزد درختان فکر را
شعری برایت گفته ام نامه رسان نیاورد
کجای واژه اشکم خنده دار بود برای شعرم شمعی روشن کن
حسام الدین شفیعیان
/واژه واژه .کلمه کلمه/
در به در درون در درگاه در درون در از درگاه در کنج در گنجایش در
واژه واژه .کلمه کلمه.جمله جمله سطر سطر قطره قطره باران دریا
موج موج رود رود دریا دریا ساحل ساحل قاره قاره اقیانوس اقیانوس
زمین زمان زمانه زمین زمانه تاریخ زمانه درون تاریخ درون زمانه
پرگار خط کش رادیکال پشت تقسیم معادلات ضرب بر خود
فارسی کهن فارسی میانه و نو لهجه زبان کردی.لری.ترکی.آذری لهجه مازنی
سیاه و سفید اروپایی آسیایی آفریقایی همه انسانهای زمین
شلام و هلو و بونجو و مرحبا و کنی چیوا و ناماسته و سلام جهان
شعری که میزند آهنگ برای جهان جایی در بر دل شعری برای جهان
حسام الدین شفیعیان
/سکوت..شهر..آجر/
سکوت شهر یک نفر وسط هیاهوی نصف شب
جایی خط افق از مهتاب نیمه شب
تا چهارراه سقوط خط استوای دو قطب شهر
وسط جمعیت خالی از کوچ نشینی آجرک های درون شهر
صدای خالی از فریاد حجمه ی بغض تاریک اواسط دور نیمکره ی نصف شهر
آدمک در بلندی سوت ستاره ی دنباله دار وسط کهکشان دور چرخش جاذبه ی شهر
تن تنگ ماهی ادمک شده قفس از ماتم تن در آدمک ماهی شده
صدای رگبار تیک تاک ساعت دقیقه های خاموش شب زده ی وسط ریل قطار زمین از دور
جهان برگرد شهر
حسام الدین شفیعیان