حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

تخته سیاه پاک شده...

تخته سیاه و دانش آموزی که گچ ندارد

گچ تخته معلم را برف ندارد

خسته معلم پاک کردن ها

تخته هم جای گفتن حرف ها نیست

صدای دانش آموزی که گچ خورده نیست

معلم نیست دانش آموز نیست

کلاس دیروز دگر کلاس نیست

مدرسه نیست تاریکخانه ی خاطرات هست

تابلوی آهنی جایش  تابلوی رنگ کاری شده ی مدرن شستن خاطرات شده

خاطرات جایش کلاس نیست دگر خانه ی زنگ های مدرسه خانه نیست

مدرسه نیست خانه نیست کلاس نیست تابلو نیست...

حسام الدین شفیعیان

گاهی بر عکس همه چیز

خنده های غم زده

غم های خنده زده

لب کج خنده معوج

اخم های خنده وار

خنده های گریه وار

سکوت های معنا دار

معنادارهای بدون سکوت

بی معناهای با معنی گاهی تمام عقربه ها بر عکس حرکت میکنند

حسام الدین شفیعیان

غزل های یکشنبه رو به طلوع دوشنبه

غزل های یکشنبه ی رو به دوشنبه نیامده

غزل های در جا آمده و رفته

مثنوی های خان به خان زندگی

دو بیتی های بیت بیت رفته

شعر نویی در کهن از نو به واژه منگنه شده

تکاندن کلمات بارش جملات پیکره ی مجسمه ی شاعر ریخته در خود

سقوط جملات سقوط جمله سقوط کلمات سطرهای لرزان از کلمات ریخته شده

حسام الدین شفیعیان

فصل پائیز زده

txtdariorangberseragam on Twitter:

دختر کبریت فروش گاز فندک فروش کیوسک روزنامه ی باطله 

بلوار رسالت تابلو تابلویی که رسالت را به قضاوت پیوند زده

روشنایی تیره ای نارنجی از برش خط جارو زده

تابلوی مونالیزا را کودکی با بستنی  خنده شکر زده

تئاتر باجه خالی نمایش نامه نویس مچاله کاغذی شهر از هیاهوی رشد گیاهان

صدای نوزادی که صحبت میکند با دیوار سایه های موازی گور گرفته

سالگرد تمام تهاجمات تاریخی ساعت شنی شن های ساحلی

روزگار بوق ممتد بوق های کارناوال زندگی

کارگران مشغول کار هستند طبقات آهن زده

خطوط آهنی آسمان را بر هم زده

پتک آهن پتک خاک پتک شن های روان

عصر فسفر عصر آهن عصر آجر عصر آهک

خط ثلثی خط به خط ثلث های رد شده مردودی از بی ثلث زده

سروده ای برای تمام تاریخ سروده ای مثل سمفونی های خاموشی

چراغ برق برف زده برف روی دل قلب را سیم خاردار و تفکر را پرنده

سه ستاره ی چند افتخاری ستاره های درب خروجی

گیشه های بدون آدم بلیط های بدون تماشاچی

سینمای صندلی های روح زده

فیلم درون جعبه ی مقوایی میلیمتر از دور لاستیک پنچر زده

فاصله ی شعر تا ستاره های آسمانی شعری برای فصل پائیز زده

حسام الدین شفیعیان

شهر خیالی آرزوهای خیالی

Viral, Awan Berbentuk Manusia Berdoa di Langit Kota Semarang Provinsi Jawa  Tengah - Poskota Jateng

رشته کوه های کوتاه و اورست بلند پرواز

کوهنورد بالدار روی پر کوه

ستاره های ریخته از غم

خورشید درون خود شعله ور گشته

آسمان و زمین نقطه تقابل پل های ریخته

شهر خیالی ادمک های خیالی

مزرعه ی خیالی کاشت و برداشت خیالی

نوری درون قفسه ی کتاب بدون کلمات

نویسنده ی خواب الوده ی بدون جوهر

قصه ی کلاغ های آخر قصه

قصه های اخر بدون پایانه

آستانه ای یخ زده پایانه ای ماتم زده

دشت ارزوها را تگرگ فصل میوه کخ زده

روی شیروانی گربه دم گوشت را پاپیون زده

برای گوشت قرمز کت و شلوار آدمک مترسک آهن زده

فصل بر آوردن آرزوها بابانوئل آهنی شهر را درشکه ی یخی سورتمه بلوار رنگ زده

کیوسک خالی نوستالوژی های آهن زده

دیوار آرزوها دشت آمالو فصل رفتنه خاطرات بدون خاطره

نقطه های سنگین سه نقطه های بوق ممتد زده...

حسام الدین شفیعیان